• وبلاگ : جان آشنا
  • يادداشت : اعتمادسازي براي کي؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اميدوارم به اين حرفاي من،صرفا به چشم شعار نگاه نکني.من فکرمي کنم فرق ملت ما با ملت هاي ديگه،توي همين چيزهاست.وگرنه در محاسبات معمولي،آمريکا،فرمول هاي فشار و تحريم و جنگ و تفرقه رو تو کشورهاي ديگه پياده مي کنه و شايد جواب بگيره.اما اينکه تا الان هر فرمولي رو روايران پياده کرده و نتيجه ي عکس گرفته،نشون از چي داره؟ به نظرم ماهم بايد خودمون رو توي همون فرمول هاي الهي قرار بديم که جنگ نابودکننده و باعث عقب موندگي،در قاعده ي حرکت انقلابي،تبديل مي شه به موهبت و نعمت بزرگ و موفقيت هاي مختلف در زمينه هاي نظامي،علمي،مديريتي،جهادي و غيره.مسئولين ما وظيفه دارند تا از اين تفکر حفاظت کنند و نه تنها اين فکر رو القا نکنند که نتيجه ي تحريم ها عقب موندگي شديد کشوره،بلکه به سمتي هدايت کنند که مردم ما،راجع به گزينه ي تحريم هم مثل گزينه ي جنگ فکرکنند،و بي باکانه مقابلش وايسن و ازش يه فرصت به وجود بيارن.مهم ترين چيزي که امام به مردم داد،همين بود.
    ممنون مرسده جان که هم بي تفاوت رد نشدي و هم انقدر خوب و منطقي بحثو جلو بردي.البته اين هايي که من گفتم در جواب صحبت هات نبود.بلکه يه دردِ دل بود:)
    + مرسده 

    مي خوام بگم ، متاسفانه کاهايي که توي اين چند سال انجام شد ، خيلي چيزها رو از بين برده ،

    ما به اعتمادسازي نياز داريم ، بله ، به اعتمادسازي براي اين همه کشور توي اين دنيا نياز داريم ، تا به خودمون و مردم خودمون خدمت کنيم...تا از بدبختي بنزين بي کيفيت خفه نشيم ، تا کارخانه دارهامون ورشکسته نشن ، تا صنايعمون پيشرفت کنن ، تا استادهاي دانشگامون براي خريد دستگاههاي به روز دنيا مجبور نباشن از طريق کشورهاي واسطه کالاشون رو با چندين برابر قيمت بخرن ...

    تا مصرف کننده نباشيم ، فرهنگي که متاسفانه خيلي رايج شده ، همه چيز رو وارد نکنيم و خوشحال باشيم که مردم همه چيز دارن ، بله ظاهرا دارن اما عملا کار ندارن ، توليد ندارن ...


    اين اختلاف نظرها به نظرم خوبه ، هر دو مون مي تونيم با ديدگاههاي همديگه اشنا بشيم و به مسايلي فکر کنيم که شايد تا حالا بهش فکر نکرده بوديم ...

    البته که اطلاعات من خيلي ناقصه ، فقط به عنوان يه جوون بيست ساله ي دانشجو اطلاعات دارم :)


    خوب باشي طهوراي عزيزم :*

    پاسخ

    ما مردم صلح طلبي بوديم ولي اون هايي که رفتند جنگيدند و اون هايي که رزمنده هاشون رو بدرقه کردند.شب و روز فکر صلح و آشتي رو تو ذهنشون پرورش نداند،امام ما فکر راي زني هاي سياسي نبود.شعار جنگ جنگ تا پيروزي،يک شعار واقعي بود.کساني که به قطع نامه افتخار مي کنند يا نمي دونند يا خودشون رو به ندونستن مي زنند که اگر قطع نامه اي هم امضا شد،از صدقه سرِ همين جنگ جنگ تاپيروزي بود.مردمي که با اين روحيه مقابل دشمن مي ايستند،ضد ضربه مي شن.نابود ناپذير مي شن،مثل ديوار.من اگه بفمم که ده بار مشت زدنِ من تو ديوار غير از داغون شدنِ دستم،نتيجه ي ديگه اي نداره،بار يازدهم مشت نمي زنم.اگرچه مشت هاي نابه حق آمريکا،به جهان و ايران صدمه هاي زيادي وارد کرده و مي کنه اما خدا وعده داده که هرچي آتش افروزي اون ها بيشتر بشه،اين ور گلستانِ پر بارتري داريم.اين ها فقط شعار نيست.حقيقتي که ما بايد در قالب اين حقيقت دست به محاسبه بزنيم.من مخالف مذاکره نيستم.اما مذاکره ي قدرتمند.اگه ما پشت ميز مذاکره مي شنيم، وظيفه داريم و خيلي هم وظيفه داريم که مردم ما ذره اي،لبخند دشمن رو باور نکنند و وظيفه داريم جلوگيري کنيم از اينکه به اين مذاکرات دل ببندند.همون کاري که آقا مي کنند.تو اين مدت آقا مرتبا در حال هشدار دادن هستند بدون اينکه حمايت خودشون رو از مذاکره کنندگان دريغ کنند،مسئولين هم بايد همين طور با ملت حرف بزنند.نه حماسه ي سياسي ما وابسته به مذاکراته نه حماسه ي اقتصادي ما.ما بايد همون کاري رو بکنيم که زمان جنگ کرديم.مادري لحظه اي تعلل نکرد توي فرستادن بچه اش به جبهه،با اونکه در عالم دو دوتا چهارتاي معمولي،اين مبارزه نبود براي افراد ما،بلکه خودکشي بود.اما در عالمِ عمل به وظيفه و بزرگتر دونستن قدرت خدا و ايمان به وعده ي صادقه،به قول شهيد همت،چه بکشيم چه کشته بشيم،پيروزيم و پيروز بوديم.و نه تنها هم رنگ جماعت دنيا نشديم بلکه موجي توي ديگر کشور ها به وجود آورديم.
    + مرسده 

    در واقع اينها همش بهانه ست براي به هم ريختن روند مذاکرات ،

    هدف اصلي ما هم کنار اومدن با امريکا نيست ، اصلا مگه مي شه با دشمن کنار اومد؟

    يکي از اهداف، برقراري ارتباط با ساير کشورهاي دنياست ، ارتباطي که براي ما خيلي مهمه ، براي هر کشوري مهمه که بتونه تبادل صنعت و تکنولوژي با بقيه داشته باشد،اگه نباشه که مي شه مثل يه جزيره ي دورافتاده...استاد داروسازي ما يکي از بزرگترين شرکت هاي داروسازي رو داره ، مي گفت دارويي رو سنتز کردن که امريکا و کانادا ازشون مي خريد،دارويي که اونها باور نمي کردن ما بتونيم سنتزش کنيم ، اما از سه سال پيش ،با شدت گرفتن تحريم ها ديگه صادرات اين دارو هم لغو شد،هم چنان که صادرات خيلي صنايع ديگه .

    مي خوام بگم تحريم اصلا موضوع ساده اي نيست که بخوايم ازش بگذريم و تحملش کنيم ، دنياي ما دنياي تبادله و کشوري مي تونه قدرتمند باشه که قدرت اقتصادي ، علمي و صنعتي بالا داشته باشه ، ما براي حفظ قدرتمون و افزايش اون بايد تلاش کنيم...

    الان همين مذاکرات توي دنيا سر و صدا به پا کرده ، اين که ما براي داشتن ثبات در کشورمون و ارتباط با ساير کشورها تلاش مي کنيم.

    به قول يکي از اساتيدم که الان جزو معاونين ريس جمهوره و انصافا از باسوادها و کله گنده هاي نفت و گاز کشوره :

    کدوم کشوري مي اد توي کشوري سرمايه گذاري کنه که ثبات اقتصادي نداره ؟ که نرخ تورمش روزانه بالا مي ره ؟ که جايگاه بين المللي مناسب نداره ؟ که همواره در معرض تهديد به جنگه ؟ که وزير امور خارجه اش ، وزير بهداشتش ... ناگهاني عوض مي شه ؟ اين ها يعني اين کشور ثبات نداره،

    پاسخ

    اما بيايم اين شرايط رو با هشت سال جنگ در نظر بگيريم.ما ملت ايران با قدرت و هدايت يه رهبر بزرگ،تصميم به اين گرفتيم که ديگه نظام شاهنشاهي در کشورمون نباشه و مهمتر از اون استقلال کشورمون حفظ بشه،پس انقلاب کرديم و بعد هم تسخير لانه ي جاسوسي انجام شد و کارهاي ديگه اي که همه ي اين ها،حق قانوني و منطقي يک کشور و ملت بود.خب اين حقِ مسلم ما،براي اون هايي که دستشون به حقوق ديگر ملت ها درازه،مسلما خوش نمي اومد.پس به ناحق هشت سال جنگ رو به ما تحميل کردند.يک جنگ نابرابر که درست زماني اتفاق افتاد که تازه انقلابِ ما مي خواست جون بگيره،مسلما زيان شديدي براي ما داشت.مي تونست ما رو سي سال يا بيشتر،عقب بندازه يا اصلا به طور کل،آزادي و استقلال کشور رو نابود کنه.هيچ کس منکر آسيب هاي جبران ناپذير ناشي از جنگ در يک کشور نيست.اون هم کشوري که نه ابزار نظامي مستقلي داره،نه پشتوانه مالي قوي داره و يک نظام نوپا توش تشکيل شده.اون موقع تازه تحريم هاي مختلفي هم بود.با تمام محاسبات،ما بازنده بوديم و خسران زده.واقعا چي داشتيم که بهش دل خوش کنيم؟ علم بالا؟حمايت هاي بين المللي؟حتي همين حزب الله لبنان هم نبود.کشوري جرئت حمايت از ما رو نداشت،وضيعت اقتصاديمون به مراتب بدتر از الان بود،تجربه ي بسيار اندک و....پس اين جنگ هيچ جوره به صلاح ما نبود اما به ناحق به ما تحميل شده بود.از طرفِ دشمنِ زبون نفهمِ خونخوار.که درکل دنيا،با خون و وحشي گري و فشار و زور،حکومت مي کنه.
    + مرسده 

    طهورا جان ، در کل که مشترکات زيادي داريم و خوشحالم از اين که مي تونيم باهم تبادل نظر کنيم ... ما نبايد هيچ نقطه ضعفي به دشمن نشون بديم قبول دارم ، اين قضيه ي خزانه ي پر يا خالي هم داستانيه براي خودش ، اما اگر واقعا در حدي که مي بايسته نبوده باشه ، به نظرم بايد مطرح مي شد ، يعني نمي شد که در مقابل اين قضيه سکوت کرد و هيچ چيز نگفت،بالاخره فرض بر اين بوده که يه حداقلي در خزانه کشور وجود داره که رييس جمهور جديد بايد بر مبناي اون کار کنه و وقتي اين فرض اوليه وجود نداره ، چطور مي شه کار و برنامه ريزي کرد؟ يا مثلا سال ديگه اگر مشکلي يا کمبودي از اين نظر پيش اومد به کدوم مرجع اوليه مي شه رجوع کرد که مثلا در شروع کار فلان قدر ذخيره وجود داشته و حالا ما اين خرج ها رو کرديم ...

    پس اينجا نمي شه کسي رو که اعلام وضعيت کرده مقصر دونست ، مقصر کسيه که از قبل صادقانه وضعيت کشور رو اعلام نکرده و اوني رو که گفته تحويل دادم ، تحويل نداده ...

    پيش کشيدن قضيه ي حقوق بشر و فلسطين و سوريه و تروريست و ... از طرف امريکا مساله ي جديدي نيست که با مذاکرات شروع شده باشه ، اصلش اينه که اينها از خيلي خيلي سال پيش همواره از طرف امريکه مطرح مي شده ، مي شه و خواهد شد... چ ما مذاکره بکنيم چه نکنيم ...

    پاسخ

    حالا آيا واقعا خزانه خالي بوده؟اگر هم کمتر از مقداري بوده که بيان شده،بايد با عدد و رقم هاي درست و معتبر گفته بشه و اين عبارت خزانه ي خالي نه از لحاظ ادبيات سياسي درسته نه علمي و نه با در نظر گرفتن تقوا.بعد هم بابت يکسري از اين عدد و رقم هايي که راجع به بدهي دولت قبل و خزانه ي خالي گفته شده بود،از وزير اقتصاد در مجلس سوال پرسيده شد.من با شفاف سازي موافقم اما اينکه ما در يک برنامه ي تلويزيوني،در جشنواره ي فجر،در هر سخنراني بيايم بگيم هرچيزي قبل ما بوده،بدي و خرابي و خسارت و بي تدبري بوده و حالا فصل جديدي شروع شده،واقعا دور از اخلاقه و مانع از وحدته.اما از اين بحث که بگذريم.من حرف اصليم چيز ديگه ايه.من تمام خسارت ها و مشکلات و سختي هاي تحريم ها رو قبول دارم و منکرش نيستم.و اينکه الان ارتباط با دنيا واقعا تاثير گذاره و متاسفانه نفوذ آمريکا در خيلي از کشور هاي اين دنيا زياد و قويه،اما....
    + طهورا 
    نمي دونم چقدر تونستم منظورم رو برسونم يا نه مرسده.ببخشيد که انقدر طولاني شد.
    حالا هم باز کاري که از دست ما برمياد دعا کردن و آرزوي موفقيت براي دولت مردان و کشورمونه.
    اما يک چيز هاي دردناکي هم هست که تا نهادينه نشده،بايد درستش کرد.
    اينکه مردمي صرفا براي برداشته شدنِ تحريم تلاش کنند و از توليد باز بمونند،يعني به وعده ي صادق الهي باور نداشته باشند.
    اينکه تفکر آمريکا شيطان بزرگ،لحظه اي از عمل و باور ما حذف بشه،تا در عرصه اي که حق و باطل دارند به طور جهاني روبروي هم مبارزه مي کنند،ما بازنده باشيم.
    اينکه ما کم کم در شعار و عمل،بگيم آرمان خوبه ولي به شرطي که شکم سير باشه و خيال آسوده،تا اينطور جامعه اي رو پرورش بديم که دست کمي از کوفه نداره.........
    کافي مسئولين به شعارهاشون،به وعده هاشون،به ملاک هاشون،و به تصميماتشون دقت کنند.تامثلا نشه برنامه ي "مانور تجمل" که در دوران سازندگي ،ايده اش به وجود اومد و وارد جامعه شد و حالا جزو آفت هاي گردن کلفتِ کشور اسلامي مونه!
    + طهورا 
    اينها همه نشون مي ده اين مذاکرات همون نتيجه اي رو داره که آقا پيش بيني کردند،يعني دوباره رسوا شدن آمريکايي ها در دروغگويي و قلدر بازي و دوباره شکست خوردنِ نظريه ي "شايد بشه به آمريکا،اعتماد کرد،کافي ما فقط صدامون رو يکم بياريم پايين"حالا واقعا صداي مسئولين ما نسبت به اون ها پايين تر نيست؟ اون ها بي شرمانه به رييس جمهور ما مي گن غير قابل اعتماد،خب به هر ايراني بر مي خوره که به رييس جمهورش توهين بشه و جواب کوبنده اي از طرف ما داده نشه.اون ها مرتبا از توافق،تخلف مي کنند،از موضع قدرت با ايران رفتار مي کنند،تهديد و توهين مي کنند.ما نبايد توقع داشته باشيم که رييس جمهور به اين حرف ها،يک جواب کوبنده بده؟
    مسئله ي ديگه اينه که از اول هم روشن بود اين ها غير قابل اعتماد هستن،آيا اين فکر و رفتار و القاي اون به جامعه درست بود که چشم مردم همش به ميز مذاکرات باشه؟ اين درست بود که زمان مذاکرات هي پيام به اون ور مخابره بشه که خزانه خالي ست،انبار خالي ست،مملکت در هشت سال پيش کن فيکون شده،ما با بحران بزرگي مواجه بوديم،هيچ چيز نداشتيم و ......آيا درسته که ما تحقق حماسه سياسي و در تکون خوردن بازار براثر لغو تحريم ها ببينيم؟......بازهم مي گم من نه عوض شدن قيمت هارو مي خوام،نه تغييرات بزرگ(برخلاف اونچه که وعده داده شده بود).اون چيزي که مسئله است،تفکر بنيادي استکبرا ستيزيه،دل به لبخند دشمن نبستنه،کوتاه نيومدنه،دغدغه ي نون،پيدا نکردنه و از همه مهم تر نقطه ضعف دست دشمن ندادنه!......که متاسفانه تو اين زمينه من احساس مي کنم ما داريم مقداري کوتاهي مي کنيم.
    + طهورا 
    حالا اين آفت ها در حال حاضر چي هستند؟ اول اينکه من اين جريان اعتماد سازي رو نمي فهمم.ما مي خوايم اعتماد کي رو جلب کنيم.مستضعفين جهان که از بمب هسته اي ايران هراسي ندارن.اين ظالم هاي دنيا هستند که مدام دارن اين حرف هارو تکرار مي کنند.حالا ما واقعا براي اون ها مي خوايم اعتماد سازي کنيم؟ اون ها فقط زماني در آرامش هستند که ما بشيم يکي مثل عربستان،يعني نه تنها مسئله ي هسته اي نباشه بلکه راهپيمايي هرساله هم نباشه،حمايت از فلسطين و حزب الله هم نباشه،حرفي از مسئله ي سوريه نباشه،قانون اساسي اسلام نباشه و......خب پس ما واقعا نمي تونيم اعتمادشون رو جلب کنيم.پس داريم به طور سوري اين کارو انجام مي ديم تا پاي ميز معامله و مذاکره،امتيازاتي به دست بياريم.خب حالا چه امتيازاتي به دست آورديم؟برداشته شدنِ قسمتي از تحريم ها و بازگشتِ قسمتي از پول بلوکه شده.وچي داديم؟ حداکثر چيزي که مي شد بديم.يعني اگه بخوايم بابت بقيه تحريم ها چانه زني کنيم،چي هست که دوباره بذاريم وسط و نبازيم؟ تعطيلي سانتريفيوژ هاي فعلي؟تعليق غني سازي 5درصد؟مسائل نظامي؟حمايت هاي بين المللي؟ از طرفي اون ها از فشارهاشون کم نکردند.قرار بود تحريم جديدي نباشه ولي بازهم هست.مرتبا از جنگ حرف مي زنند،برداشت هاي بديع! از مذکرات ارائه مي دن،تبصره هاي جديد براي خودشون اضافه مي کنند و حالا دوباره قصه ي جديدِ حقوق بشر و تروريست رو وسط کشيدند.
    + مرسده 

    خيلي از تحريم هاي ما در زمينه صادرات مواد پتروشيمي که بخش عمده درامد ما هستند برداشته شده، تحريم بعضي از قطعات و مواد اوليه اساسي برداشته شده ،،،اين ها رو از زبان کارخانه دارها مي گم که همه بر بهتر شدن اوضاع موافقن ...حتي تحريم ها براي عقد قرارداد کشورهاي خارجي کم شده که اين خيلي براي ما مهمه...


    البته که زندگي امروز در شان ملت ما نيست ، اما مي خوام بگم بايد مهلت داد ، بايد يه کم اعتماد کرد به مسولين ، من مطمينم اگه مشکلي در مذاکرات بود حتما رهبري اقدام جدي مي کردن .

    هم چنان که ما ضرري نکرديم و در صورت عدم انجام توافقات از طرف ساير کشورها همه چيز قابل برگشته .


    مي گم ،اين جوري اصلا نمي شه خوب حرف زد، من احساس مسوليت کوچکي براي زحمت کشندگان اين نظام دارم که اين رو نوشتم ، احساس مي کنم بايد بيشتر صبر کرد و اعتماد...

    واقعيت اينه که مسايل کلان کشور مثل امنيت ، تحريم ها و روابط بين الملل خيلي پيچيده هستن و ما از خيلي هاش خبردار نيستيم ...


    به نظرم بايد اعتماد کرد،،،و مهلت داد...

    پاسخ

    اما اگه فقط قضيه نظر آقا و هدايت ايشون بود،پس چرا ما رييس جمهوري انتخاب مي کنيم،چرا براي مذاکرات افرادي مي رن جلو.وظيفه ي رهبر هدايته اما اين به اين معنا نيست اگه ما هرکاري تو اين کشور انجام بديم مورد تاييد کامل ايشون باشه.ايشون از ما فرصت فکر کردن و تحليل کردن و به اختيار عمل کردن رو نمي گيرند.قرار نيست قدم به قدم و کلمه به کلمه ي ما رو تاييد يا اصلاح کنند.هر امر يک مسئول داره و اون مسئول در حوزه ي خودش داراي استراتژي هاي خاص خودشه.هر چند که استراتژي او نبايد به اصل نظام يا امنيت و استقلالش آسيبي برسونه.اما هيچ وقت در اين دوره هاي هشت ساله و چهارساله و مجلس و شوراي شهر و مذاکرات،نمي شه آفت هايي که وارد تفکر انقلابي شدند رو ناديده گرفت و وارد شدنِ اين آفت ها گردن رهبر نيست،هرچند که ايشون هيچ وقت از گوش زد کردن اصول و هدايت،دريغ نمي کنند اما مردم و مسئولين هم وظيفه اي دارند
    + مرسده 

    سلام طهوراي عزيز

    راستش نمي دونستم بنويسم يا نه ،،، اين مبحثيه که وبلاگي نمي شه در موردش صحبت کرد،يه لحظه فکر کردم اصلا هيچ چي ننويسم ،اما چون ادم انتقادپذيري هستي و نظرات موافق و مخالف رو مي خوني و بهش فکر مي کني ، نظرم رو مي گم.

    البته باز هم معتقدم اين جا اصلا نمي شه ...

    هيچ کس در منفعت طلبي امريکا شک نداره ، در اين که اون دلش براي ما نسوخته و صد در صد منافع خودش رو مي بينه ...

    اما اين هم انصاف نيست که بگيم اين مذاکرات هيچ سودي نداشته و مطلقا ضرر بوده و شکست ما ...که من معتقدم ما در واقع پيروز اين مذاکراتيم در غير اين صورت امريکا اين قدر جلز و ولز نمي کرد!!!

    مسلما اون هيچ وقت نمي گه ما از ايران شکست خورديم يا ما اشتباه کرديم ، براي حفظ ظاهر هم شده شعار مي ده و اين ديگه واسه ما عادي شده !

    چند تاچيز مختصر مي گم،مهم ترينش اينه که خدا رو شکر ما رهبري بزرگوار رو به عنوان ناظر بر تمام اين مذاکرات و مسايل غيرعلني ش داريم ، ايشون در جريان تمام مذاکرات و تمام تعهدات ما هستند و همه چيز تحت اجازه ي ايشون انجام مي شه ،حتي مذاکرات سري قبل طوري بود که قرار بود سه روز باشه ، اما انگار به نتيجه نرسيده بودن و از دکتر ظريف خواسته بودن دو روز ديگه هم در ژنو بمونه تا مذاکرات تمام شه و ادامه بدن اما ايشون گفته بود طبق برنامه بايد به ايران برگردد تا براي ادامه ي مذاکرات در ايران مشورت و کسب اجازه بشه ...

    دوم اين که چرخ زندگي مردم مثل سه چهار سال پيش نشده ،درسته ، ما هم توقع معجزه نداريم که ظرف سه چهار ماه از شروع مذاکرات همه چيز خوب و عالي بشه ، عدم رشد نرخ تورم خودش يک پيروزيه وگرنه اگه نرخ رشد تورم مثل قبل ادامه پيدا مي کرد الان اوضاع خيلي بد بود...هم چنان که هنوز هم اوضاع ايده ال نيست ، متاسفانه يک سري مسايل اساسي توي اين دو سه سال اخير خراب شده که بازيابي اون ها طول مي کشه ... از جمله تعطيلي کارخونه ها و تحريم خيلي از مواد اساسي کارخونه ها...گسترش دلالي در صنايع بزرگ و واردات بي رويه از ساير کشورها

    الان بخشي از دارايي هاي کشور به ما برگردونده شده ، دارايي هايي که خيلي وقته به ناحق بلوکه شده بود.

    پاسخ

    سلام مرسده جان.لطف کردي که نظرت رو گفتي.من از بحث و گفت و گو واقعا استقبال مي کنم:)....چندتا نکته هست که در اون موارد من باهات موافقم.اول اينکه بايد فرصت داد.اين حرفيه که آقا هم روش خيلي تاکيد دارند،دوم اينکه نبايد انتظار معجزه داشت و منتظر شد تا يه دفعه قيمت ها عوض بشه و تحريم ها برداشته بشه و صنعت رونق بگيره و خيلي چيزها.سوم اينکه ما اول از همه توکلمون به خداست بعد هم توجهات ائمه اي که صاحبان واقعي يک کشور و حکومت شيعه هستند و بعد دلگرمي مون نظرات دقيق و نگاه دور انديش و مصلحت بين آقا.قطعا ايشون بر مسائل هم اشراف دارند هم کنترل و هم هدايتِ درست رو انجام مي دن
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 92 بهمن 26 نوشته شما با عنوان اعتمادسازي براي که؟ به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. دبير تحريريه ي اين انتخاب *قاصدك و شاپرك* و دبير سرويس آن محمد صادق خدايي بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.