• وبلاگ : جان آشنا
  • يادداشت : اعتمادسازي براي کي؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مرسده 

    در واقع اينها همش بهانه ست براي به هم ريختن روند مذاکرات ،

    هدف اصلي ما هم کنار اومدن با امريکا نيست ، اصلا مگه مي شه با دشمن کنار اومد؟

    يکي از اهداف، برقراري ارتباط با ساير کشورهاي دنياست ، ارتباطي که براي ما خيلي مهمه ، براي هر کشوري مهمه که بتونه تبادل صنعت و تکنولوژي با بقيه داشته باشد،اگه نباشه که مي شه مثل يه جزيره ي دورافتاده...استاد داروسازي ما يکي از بزرگترين شرکت هاي داروسازي رو داره ، مي گفت دارويي رو سنتز کردن که امريکا و کانادا ازشون مي خريد،دارويي که اونها باور نمي کردن ما بتونيم سنتزش کنيم ، اما از سه سال پيش ،با شدت گرفتن تحريم ها ديگه صادرات اين دارو هم لغو شد،هم چنان که صادرات خيلي صنايع ديگه .

    مي خوام بگم تحريم اصلا موضوع ساده اي نيست که بخوايم ازش بگذريم و تحملش کنيم ، دنياي ما دنياي تبادله و کشوري مي تونه قدرتمند باشه که قدرت اقتصادي ، علمي و صنعتي بالا داشته باشه ، ما براي حفظ قدرتمون و افزايش اون بايد تلاش کنيم...

    الان همين مذاکرات توي دنيا سر و صدا به پا کرده ، اين که ما براي داشتن ثبات در کشورمون و ارتباط با ساير کشورها تلاش مي کنيم.

    به قول يکي از اساتيدم که الان جزو معاونين ريس جمهوره و انصافا از باسوادها و کله گنده هاي نفت و گاز کشوره :

    کدوم کشوري مي اد توي کشوري سرمايه گذاري کنه که ثبات اقتصادي نداره ؟ که نرخ تورمش روزانه بالا مي ره ؟ که جايگاه بين المللي مناسب نداره ؟ که همواره در معرض تهديد به جنگه ؟ که وزير امور خارجه اش ، وزير بهداشتش ... ناگهاني عوض مي شه ؟ اين ها يعني اين کشور ثبات نداره،

    پاسخ

    اما بيايم اين شرايط رو با هشت سال جنگ در نظر بگيريم.ما ملت ايران با قدرت و هدايت يه رهبر بزرگ،تصميم به اين گرفتيم که ديگه نظام شاهنشاهي در کشورمون نباشه و مهمتر از اون استقلال کشورمون حفظ بشه،پس انقلاب کرديم و بعد هم تسخير لانه ي جاسوسي انجام شد و کارهاي ديگه اي که همه ي اين ها،حق قانوني و منطقي يک کشور و ملت بود.خب اين حقِ مسلم ما،براي اون هايي که دستشون به حقوق ديگر ملت ها درازه،مسلما خوش نمي اومد.پس به ناحق هشت سال جنگ رو به ما تحميل کردند.يک جنگ نابرابر که درست زماني اتفاق افتاد که تازه انقلابِ ما مي خواست جون بگيره،مسلما زيان شديدي براي ما داشت.مي تونست ما رو سي سال يا بيشتر،عقب بندازه يا اصلا به طور کل،آزادي و استقلال کشور رو نابود کنه.هيچ کس منکر آسيب هاي جبران ناپذير ناشي از جنگ در يک کشور نيست.اون هم کشوري که نه ابزار نظامي مستقلي داره،نه پشتوانه مالي قوي داره و يک نظام نوپا توش تشکيل شده.اون موقع تازه تحريم هاي مختلفي هم بود.با تمام محاسبات،ما بازنده بوديم و خسران زده.واقعا چي داشتيم که بهش دل خوش کنيم؟ علم بالا؟حمايت هاي بين المللي؟حتي همين حزب الله لبنان هم نبود.کشوري جرئت حمايت از ما رو نداشت،وضيعت اقتصاديمون به مراتب بدتر از الان بود،تجربه ي بسيار اندک و....پس اين جنگ هيچ جوره به صلاح ما نبود اما به ناحق به ما تحميل شده بود.از طرفِ دشمنِ زبون نفهمِ خونخوار.که درکل دنيا،با خون و وحشي گري و فشار و زور،حکومت مي کنه.