• وبلاگ : جان آشنا
  • يادداشت : دوتامان رفتند فلسفه،يکي تنها ماند
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هانيه 
    سلام.فقط مي تونم بگم آره.همين يعني تاييد حرفات.منم شايد بعدا پشيمون شدم.از اينکه همون اولين قدم رو به سمت فلسفه نرفته برگشتم.آخ که چه قدر ادم هايي را مي شناسم که عاشق فلسفه اند و راهشان بسته است.
    پ.ن:مي دوني وقتي مي ديدم معلم ديني دکتراي فلسفه داره چه وجدي وجودم رو مي گرفت.
    راستي شما ديگه نمي آييد مدرسه؟نا اميد شديد از کار فرهنگي کردن؟
    پاسخ

    سلام:)....اميدوارم درست فهميده باشم که کدوم هانيه اي:دي....از کار فرهنگي که آدم هيچ وقت نبايد نا اميد بشه.اما با درسم مشکل به وجود مي اومد.ديدم فعلا اين درسه مهم تره....شرمنده که يه دفه مجبور شدم برم و ديگه خبري نشد.البته توقع داشتم راجع به اون موضوع زن يه چيزي مي نوشتيد ولي خب من يه دفه کاراي دانشگام وحشتناک زياد شد....شما رفتي طرف فلسفه و برگشتي؟ چرا؟....چشم فاطمه مقدسي روشن:دي