• وبلاگ : جان آشنا
  • يادداشت : معرفي کتاب 1
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هزار 
    پري روزا داشتم واسه ي بابام ميگفتم که چرا ما اين مدلي ييم که نصف دينو قبول داريم نصفشو نه ... چرا خودمونو مسخره مي کنيم با تيکه پاره قبول کردن اصولي که توي قرآن مطرح شده !
    پس با اين تيکه از حرفت که قرآن دستور جزئي زياد داره و ماهم اگه ادعاي ارادت داريم بايد بهشون عمل کنيم خيلي موافقم ...
    ولي براي تعميم دادن اين قضيه و فراتر بردنش به سطح يه جامعه اسلامي به نظرم خيلي بايد فرهنگ سازي و پايه سازي بيش تري بشه ... با يکم فضاي پويا تر ! من کم کم داره فاصله گرفتن بي دليل و بي بهانه ي آدم ها رو از دين به دليل هاي جزئي و قابل توضيح و رفع حس ميکنم !
    حالا ميخواي بدي من اين کتابه رو بخونم ؟
    پاسخ

    اينکه يه عده از دين فاصله گرفتن و اينکه بايد براي يه سري آدم ها سوء تفاهم ها رفع بشه به کنار.بيشتر منظورم با خودمون بود.مايي که به دين اعتقاد داريم،خود ما هم خيلي وقتها نومن ببعض و نکفر ببعض هستيم.چون اصلا اين يه اخلاق بد و آفتي که وقتي تو قرآن گفته مي شه،يعني ممکنه همه ي آدم ها در معرضش قرار بگيرن.پس بايد باهاش مبارزه کنند و ببينند کجاها حب و بغض و تحليل خودشون به حب و بغض و تحليل ديني غلبه مي کنه.بعضي وقتا آگاهي نداريم،بعضي وقتا هم انگار دلمون نمي خواد آگاهي داشته باشيم.فکر مي کنيم ديگه اين زياده رويه که پاي دين مثلا تو سياست و اقتصاد باز بشه.مثلا جريان انتخابات رو نگاه کن،از کانديداها گرفته تا کسايي که براي اون ها تبليغ مي کنند تا کسايي که حمايت مي کنند و نظر ميدن.چقدر پيش مياد که حرف ديني،برخورد ديني اسمش مي شه کليشه،مي شه شعار،مي شه ريا و ادا در آوردن؟ چند نفر از آدم ها به اين قضيه به چشم يه تکليف ديني نگاه مي کنند؟من قبول دارم که يه سري نهادها مثل مدرسه،دانشگاه،صداوسيما و.... بايد فرهنگ سازي کنند ولي هر کدوم از ما به تنهايي توي رواج پيدا کردن حرفاي غير محکمِ غير ديني موثر و مقصريم.از اون طرف هم مي تونيم نگاه ديني رو با محکم کردن اعتقاد خودمون با شناخت درست و دست پر و با تقوايي که رفتارمون رو تنظيم مي کنه ترويج بديم.هميشه که نمي شه منتظر نشست تا نهادهاي گنده تر بيان فرهنگ سازي کنند.تازه چه نهادي گنده تر از ما که هم دست به قلم داريم،هم دانشجوييم و خيلي جاها اظهار نظر مي کنيم وازهمه مهم تر اينکه بالاخره يه روزي مادر! مي شيم و مديرِ نهادِ مهم خانواده ايم؟:دي.......کتاب رو خودم امانت گرفتم و دارم انقدر باهاش جلوون مي دم!:دي ولي با اجازه ي صاحابش،مي ديم که بخوني:)