چشششششم...برم سحري رو بزنم ميام عکس مي ذارم

منظورت از زياده روي چيه؟.....اينايي که گفتم اول از همه براي ساختن خودمونه.براي طرز نگاه کردن و تحليل کردن پيش خودمون.اين درسته که اگه آدما به طور عملي فوايد عمل به دين رو ببينند بيشتر جذبش مي شن ولي موضوع فقط جذب شدن ديگران نيست.موضوع اينه که خود ما توي زمينه هاي مختلف و مسائل روز،چقدر از نظرِ دين آگاهيم؟چقدر نظر دين برامون معياره؟چقدر به ريزه کاري هاي دين مي پردازيم؟.....مثلا بحث حکومت اسلامي،بحث اولويت بندي ها براي انجام واجبات،بحث اقتصاد اسلامي،بحث سطح زندگي مسئولين کشور،بحثِ تربيت آدما،بحث آزادي،برخورد با دشمن،نسبي يا مطلق بودن ارزش ها.....چيزايي هستند که ما در سطح نظري هم ممکنه توش بلنگيم،چه برسه عمل.اين "ما" منظورم مايي هست که به دين اعتقاد داريم.پس بايد هم خودمون رو توي اين چيزاي تخصصي تر قوي کنيم و تکليفمون معلوم باشه هم دستمون براي بقيه پر باشه.

اينکه يه عده از دين فاصله گرفتن و اينکه بايد براي يه سري آدم ها سوء تفاهم ها رفع بشه به کنار.بيشتر منظورم با خودمون بود.مايي که به دين اعتقاد داريم،خود ما هم خيلي وقتها نومن ببعض و نکفر ببعض هستيم.چون اصلا اين يه اخلاق بد و آفتي که وقتي تو قرآن گفته مي شه،يعني ممکنه همه ي آدم ها در معرضش قرار بگيرن.پس بايد باهاش مبارزه کنند و ببينند کجاها حب و بغض و تحليل خودشون به حب و بغض و تحليل ديني غلبه مي کنه.بعضي وقتا آگاهي نداريم،بعضي وقتا هم انگار دلمون نمي خواد آگاهي داشته باشيم.فکر مي کنيم ديگه اين زياده رويه که پاي دين مثلا تو سياست و اقتصاد باز بشه.مثلا جريان انتخابات رو نگاه کن،از کانديداها گرفته تا کسايي که براي اون ها تبليغ مي کنند تا کسايي که حمايت مي کنند و نظر ميدن.چقدر پيش مياد که حرف ديني،برخورد ديني اسمش مي شه کليشه،مي شه شعار،مي شه ريا و ادا در آوردن؟ چند نفر از آدم ها به اين قضيه به چشم يه تکليف ديني نگاه مي کنند؟من قبول دارم که يه سري نهادها مثل مدرسه،دانشگاه،صداوسيما و.... بايد فرهنگ سازي کنند ولي هر کدوم از ما به تنهايي توي رواج پيدا کردن حرفاي غير محکمِ غير ديني موثر و مقصريم.از اون طرف هم مي تونيم نگاه ديني رو با محکم کردن اعتقاد خودمون با شناخت درست و دست پر و با تقوايي که رفتارمون رو تنظيم مي کنه ترويج بديم.هميشه که نمي شه منتظر نشست تا نهادهاي گنده تر بيان فرهنگ سازي کنند.تازه چه نهادي گنده تر از ما که هم دست به قلم داريم،هم دانشجوييم و خيلي جاها اظهار نظر مي کنيم وازهمه مهم تر اينکه بالاخره يه روزي مادر! مي شيم و مديرِ نهادِ مهم خانواده ايم؟:دي.......کتاب رو خودم امانت گرفتم و دارم انقدر باهاش جلوون مي دم!:دي ولي با اجازه ي صاحابش،مي ديم که بخوني:)

با کجاش موافق نبودي؟

بعله...:)......الان با من موافق بودي؟:دي

شما دعا کن کارمون درست بشه.....دعاي دوست در حق دوست:)

رفاه کشور و امکانات هم مهم هستند ولي وقتي ما با پشتوانه ي قوي ديني با همه چي برخورد کنيم،خيلي از قضايا حل مي شه:)

کارم که خرابه و التماس دعا هم داره.....:(:*