اصلن همه چيز از همين همشاگردي شروع مي شود... مي خواهم بگويم همشاگردي بودن نقطه آغاز است و دست فكرها تا ابد دور گردن هم مي ماند. مطمئنم مي ماند!
طهورا اين قلم خاطره و زبان همشاگردي تو با هم كه تركيب مي شود شگفتي مي آفريند. اين گه مي گم از ته دلم است و گرنه نمي گفتم... بي نظير بود رفيق! به عبارت ديگه: "كوتاه بود و جانكاه. يگانه بود و هيچ كم نداشت."