• وبلاگ : جان آشنا
  • يادداشت : من و خودم
  • نظرات : 3 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    قشنگ بود
    يه اشتراک ديگه هم داشتيم که خيلي جالب تر بود خودم هاي شما هم نارنجي بودن! :)
    پاسخ

    سلام.ممنون.آره:)
    + مهر 
    طهورا جونم ببخش که دير دارم نظر مي دم همش تقصير اون "تو"ي نزديک به "خود"ته
    پاسخ

    :)
    + مهر 

    من يک " او" دارم که خيلي پيش خودم ازش تعريف مي کنم

    يک " او" ي دور که وقتي کوچ کنم به سمتش،

    مي شود همان " تو" ي نزديک به "خودم"............

    نه ،من يک "او" دارم که همه چيز من است از اويم،به سوي اويم،يک "او"ي خيييييييييييييييلي خييييييلي نزديک،به سويش کوچ کنم يا نکنم "او" همواره"تو" ي نزيکِ من است،قدرش را بدانم يا ندانم،باز از آنِ من است...........

    اين"من"بسيار خوشحال است که "خودش" را طفلکانه در آغوش "او"ي نزديک رها کرده است. "او"ي دور نداريم "او"نزديکِ نزديک است

    پاسخ

    خيلي قشنگ:)
    + چوپون 
    جالب بود.





    رمز
    پاسخ

    آدمکشو:)))....رمزو بايد از صاحب نوشته بگيري.
    + مهر 
    طهوراي عزيزم!تولدت صميمانه مبارک
    اميدوارم در پناه خداوتد سلامت و عاقبت بخير باشي
    پاسخ

    خيلي خيلي ممنون بابت همه چيز:*
    + ستاره 
    آغاز دهه سوم زندگيت رو تبريک ميگم و برات آرزوي موفقيت دارم و از خدا ميخوام اين دهه از زندگيت پربرکت و پربار باشه... و انشاالله زير سايه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و خانواده ي بزرگوارت !
    پاسخ

    ديدي اين بچه ها فحش مي دن بهم بعدش مي گن آينه آينه؟ حالا چون ما بچه هاي خوبي هستيم من در مقابل اين حرفاي خوبت مي گم آينه آينه؛)
    + زهرا 


    طفلک من که گير خودم افتاده....

    ميفهمم حال من را...

    پاسخ

    :(
    + محد 

    بايد خودم را ببرم خانه

    بايد ببرم صورتش را بشويم

    ببرم دراز بکشد

    دلداري‌اش بدهم، که فکر نکند

    بگويم که مي‌گذرد، که غصه نخورد

    بايد خودم را ببرم بخوابد

    «من» خسته است !


    " عليرضا روشن "

    پاسخ

    من طفلکي....اين "من" دلش نمي خواد کلاسامون شروع شه
    + ستاره 

    اشکال نداره ...

    منم يه بار داشتم براي بابام نظرياتمو ميگفتم ! خيلي لطيف البته !!!!

    و بابام گفتن : ستاره بسه ... اينا دقيقا همون چيزاييه که من سعي در تغييرشون دارم تو جامعه و دلم مي خواد عوض شه !

    ولي خون خوار نباش طهورا ،

    من از آدمايي که خون خوارن ميترسم !

    پاسخ

    اتفاقا من دندوناي نيشم هم مناسبه براي خون خواري! :دي


    قالبشووووو... شبيه اون بازيست که تو گوشيم دارم...هموني که همين ميام توش اوج بگيرم محد صدام ميکنه و ميرم تو درخت :)

    طهور دلنوشتت عالي بود

    پاسخ

    :)))).....کلاس ايده آل کلاسيه که من و تو و محد کنار هم نشسته باشيم و دغدغه مون بازياي گوشيِ تو باشه......مشوقم تويي هانيه:)
    + ستاره 


    منم جديدا فهميدم ايده ي همه آدما دوست داشتنين خيلي هم صادق نخواهد بود ! و يه سري ادما دوست داشتني نيستن !

    طبق تحقيقات انجام شده در اين يه سال و نيم دانشگاه !

    پاسخ

    نه بابا! ايده ات رو زودتر با من درميون مي ذاشتي تا از گمراهي درت بيارم.........ديشب داشتم راجع به نظرياتم با مامانم حرف مي زدم،گفت تمومش کن الان گريه ام مي گيره که بچه ام انقدر خون خواره!
    + ستاره 

    توي مهموني داشتم به اين فکر مي کردم که منم هر موقع مي خوام فکر کنم ميرم ظرف مي شورم !!!!

    الان خيلي وقته فکر نکردم !

    پاسخ

    البته من هر وقت ظرف مي شورم فکر هم مي کنم نه اينکه هروقت خواستم فکر کنم برم ظرف بشورم.توي مهموني هم داشتم بدون فکر کردن ظرف مي شستم.....فقط با خودم مي گفتم آدمايي که ميان مي گن طهورا به تو اين کارا نمياد رو دوست دارم وستاره اي که مي گه نه بابا شما اين طهورا رو درست نمي شناسيد،دوست تر دارم:)........يه سري از آدما رو هم کلا دوست ندارم:دي
    + محد 

    :) :) يك عمر فكر مي كردم من همون خودم هستم! روشنم كردي طهور جان.. مثل خيلي از وقتاي ديگه:)

    چرا اولين "خودم" نارنجي نيست؟

    "او" داشتن...!:) احسنت!

    پاسخ

    اگه "من" همون "خودم" بود،آدم توي تنهايي هاش باکي حرف مي زد؟:).....اون خودم نارنجي نشده هم از دستم در رفته.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ پنج شنبه 12 بهمن 91 نوشته (من و خودم) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.