• وبلاگ : جان آشنا
  • يادداشت : شرح حال
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + طهورا به هدي 
    نگار ادبيات قاصر از زبانيه که بتونه اين مفاهيم رو تجسم کنه.چون "وحدت و کثرت" "عدم و وجود" "ذره و نهايت"....انگار با سرعت و پيچيدگي شديدي تو کلمات با هم قاطي مي شند که ظريف ترين فکرها هم ايده اي براي مرز بندي دقيق نداره

    شايد براي همينه که ادبيات در اين مواقع با پارادوکس ها بي تابي خودشو نشون مي ده که اين بي تابي براي "يگانه" خودش يه مزه اي داره
    البته که بعضي جمله ها عين نورند. مثل خطبه اول: (....با همه چيز است نه اينکه هم نشين آنان باشد و با همه چيز فرق دارد نه اينکه از آنان جدا و بيگانه باشد....)