سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی وقت ها فشار روی قفسه ی سینه ی آدم زیاد می شود.توی این دنیای تنگِ تنگ،"بعضی وقت ها" تبدیل می شود به "خیلی وقت ها".

پس خیلی وقت ها فشار روی قفسه ی سینه ی آدم زیاد می شود.جوری که احساس می کنی مرغ دلت بین بال بال زدن توی این تنگنا،بال و پرش به طرز فجیعی خواهد شکست.

آن روز که دلم گرفته بود،سر ظهر لباس پوشیدم و از هتل زدم بیرون.آن روزی که دیشبش بقیه،من را جا گذاشته بودند و رفتند.آن روزی که فشار روی قفسه ی سینه ام زیاد بود و به کبوترِ دلم چشم غره رفتم که از همان اول هم تو بال و پر شکسته بودی،

زدم توی دلِ خیابان و جوری راه می رفتم که انگار یک سانت از زمین فاصله دارم.تند تند قدم برداشتم و رفتم.اشتیاق و غم دلم را یک پیاله کردم و اختیارم را سپردم به پاهای سرگردانم،که یک دفعه دیدم چشم های متحیرم رو به ضریح شش گوشه باز شده.

مثل پر کاه لابه لای آدم ها چرخ خوردم و اختیارم از دست رفت تا جایی که دستم تا ضریح،به اندازه ی یک وجب فاصله داشت.یک وجب طولانی که انگار رسیدنی نبود.

اولش گفتم اگر رسیدن نیست،بگذار خواستنِ من باشد.

بعدش گفتم،دست از طلب ندارم تا کام دل براید....که یک خانم دستم را کشید و چسباند به ضریح،آدم ها یک چرخ خوردند و یک دفعه من بودم و صورت و بدنِ چسبیده شده به حرم.

خیلی وقت ها فشار روی قفسه ی سینه ی آدم زیاد می شود.بغض داری،اشک داری،دلشوره داری اما هیچ کس را هم نداری که یک دستِ خنک به راهِ نفسِ بند آمده ات بکشد.

من آن جا اشک داشتم،بغض داشتم،دل خراب و پریشان داشتم و یک شبکه ی بزرگ مهربان هم داشتم که حالا چسبیده بودم بهش و به ازای تمام تنگی نفسم،می گفتم حسیــــــــــن....پرنده ی دلم پر می کشید و هزار چرخ می زد و آرام توی دست های خنک این ضریح می نشست.

حالا هم فشار روی قفسه ی سینه ام زیاد است.سر ظهری لباس بپوشم و کجا بروم آقا.....؟ خیابان های این شهر کفش داری ندارد.کسی منتظر ننشسته تا ما در این دنیای نرسیدنی و پر فاصله،کفش های مان را در بیاوریم و پا برهنه بدویم سمتش.

سر ظهری،پرنده ی دلم را از کدام پنجره آزاد کنم،حالا که هوای پنجره ی شش گوشه ی تو،توی سرش افتاده؟

فشار روی قفسه ی سینه ام زیاد است.قد یک وجبِ بزرگِ نرسیدنی دستم فاصله دارد اما دلم؛دخیلِ حرمِ تو ست یا حسـیــــــــن.......

طوری افتاده گره بر دل بیتاب ،دخیل ......که به جز دست تو با دست کسی وا نشود

دَخِیلِکَ یا اَباعَبدِاللّهِ،

دَخِیلِکَ یا حُسَینَ بنَ عَلی،

دَخِیلِکَ یَابْنَ رَسُولِ الله ...


+ تاریخ جمعه 93/2/5ساعت 2:50 عصر نویسنده طهورا | نظر