• وبلاگ : جان آشنا
  • يادداشت : فال
  • نظرات : 5 خصوصي ، 15 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يک نفس باقيست با ديدارت اي آرام جان
    چهره بنما دلبرا تا جان بيفشانم چو شمع ...
    (هيس! هيچ کس به رو خودش نمياره شعر تحريف شده ها!)
    پاسخ

    عنايتي ست زجانان چنين غريب کرامت/ ز راه گوش داريد چراغ هاي عياني
    مظهر لطف ازل روشني چشم امل
    جامع علم و عمل جان جهان شاه شجاع
    پاسخ

    عقل ها نعره زنان کاخر کجاست/ در جنون دريا دلي مردانه اي......به به!
    "دال"؟....مممممممم...... :
    در وفاي عشق تو مشهوووور خوبانم چو شمع
    شب نشين کوي سربازان و رندانم چو شمع

    عين بده .
    پاسخ

    عشق من با خط مشکين تو امروزي نيست/ديرگاه ست کزين جام هلالي مستم
    + طهورا به نيکي 
    سلام
    ببخشيد نظرت پاک شد.....
    ممنون بخاطر تبريک :)
    خب اگه خيلي به اين بيت علاقه داري ، در جواب "ر" اي که بهم انداختي ، مي خونم :
    - رشته ي صبرم به مقراض غمت ببريده شد
    هم چنان در آتش مهر تو خندانم چو شمع

    دوباره !
    پاسخ

    ديگه اون بيتو زياد خوندم. يه عين دار جديد قشنگ ديگه رو مي کنيم: علاج ضعف دل ما کرشمه ساقي است برآرسرکه طبيب آمدو دوا آورد
    + مهر 
    عهدو پيمان فلک را نيست چندان اعتبار عهد با پيمانه بندم،شرط باساغر کنم
    .......................................

    دوست عزيز مبارک وبلاگتون باشه






    پاسخ

    تشکر دوست عزيز:)
    + ستاره 

    داشتم يکي از خاطره هاتو ميخوندم ... تهش نوشته بودي ... : دوست و نوه ي عزيزت ! انقدر دلم واسه مامان بزرگ بودن تنگ شد که نگو !!!

    يادش گرامي و خدا روحش را شاد کند !

    پاسخ

    الانم که مامانبزرگي.نيستي؟ کي مردي ننه من نفهميدم؟
    + ناصرة 
    پ.ن(پيش نظر): "با توجه به تجربه هاي تلخ گذشته و بنا بر اصل پيشگيري به از درمان از تاء تانيث استفاده ميکنيم."
    تو بايد با اين گوسفنده که تو کلاه قرمزي تو عيد نشون ميداد مشاعره کني گوسفنده ته هر شعرش ميگف بع کار تو رو را حت ميکرد
    بلا نسبت اين ستاره هم خوبه ها شعر بخونه همش آخرش بگه هعي هع البته بع خيلي آدمو ياد عهد و پيمان نميندازه همين هع بهتره.
    استاذ جسارتا نيت فال چه بوده؟
    استاذ سر اين پررويي چيست که در اين وانفسا لب آويزان و سرخورده باز نميگرديد و عهد فراموش نميکنيد؟؟؟
    زير انگشتان عقل خود تشريح بفرمايد لطفا


    پاسخ

    ناصرک چطوره؟....ناصرک مگه من چندتا شعر عين دار بلدم که برم با اون بزغاله مشاعره کنم؟ در مورد نيت فال هم اگه گفتي چي بوده؟ البته فالش مال چندين سال پيشه......اون پررويي هم ازالطاف الهيه:دي
    + ستاره 

    چو صد هزار ستاره زتوست روشن دل !!! :)
    پاسخ

    شعرش قشنگه :)
    + محد 
    :))) اين "رهرو..." هم ختم به "د" بود كه يه حالي داده باشم بهت و اون بيت مذكورو بخوني:) ولي جا داره من با"ن" بگم: نابرده رنج پنج..شيش..هفت..هشت..فوقش نه!!! كه اينم با حال و روز ما خيلي بي ربط نيست
    پاسخ

    :))))))
    + محد 

    آره طهور جان خودت شرو كن و جاي مصراع ها رو حتما عوض كن... و من با "ر" خواهم گفت: رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود/ رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود!!! و ما رهروان گروه اوليم!

    قرار بود اينا رو تو يك نظر بگم نمي دونم چي شد دوتا شد؟! حالا تو به يه دونه بودن خودت ببخش:)

    پاسخ

    مصراع دوم رهرو هم که مال زهرا ايناست. همون گهي تندو گهي خسته بهتره.تنوع هم مي شه.بعد تازه بايد براي ما چند مورد رو اضافه کنند:گهي تند و گهي خسته و گهي گم و گور و......آخرش هم که به مقصد رسيديم مي خوابيم!بي خيال....خب حالا "د" به من افتاده،بخونم؟....دل دل دلي تو،دل مرا مرنجان/چرا چرا چه معني؟ مرا کني پريشان
    + محد 

    بيا بيا كه تويي جان جان جان سماع/هزار شمع منور به خاندان سماع

    چو صد هزار ستاره زتوست روشن دل/بيا كه ماه تمامي در آسمان سماع

    -----------------------------------------------

    بيا بيا كه تويي جان جان جان سماع/بيا كه سرو رواني به بوستان سماع

    بيا كه چون تو نبودست و هم نخواهد بود/بيا كه چون تو نديده ست ديدگان سماع

    آقا بازم بگم ختم به "ع"؟ كه تو مشاعره اين بيت تو دلت نمونه؟

    سلام رفيق! دلمون سخت مشاعره خواست... اونم دم در دانشگاه زير بارون در انتظار رسيدن آژانس و دل دل دلي تو..! اصلا تو شرو كن!


    پاسخ

    محد يعني من با چه زبوني بگم تو عاليييييي! خب اين "ع" هارو زودتر رو مي کردي که دم يوني حداقل اگه زير بارون خيس شديم من عقده اي نرم خونه اينجورچيزا رو بنويسم.اصلا تو همش شعرايي بخون که آخرش "د" دا شته باشه که من بيت مذکور رو بخونم حالشو ببرم.
    + ستاره 

    آخي ... باباخانوم ! الان که نگاه مي کنم مي بينم چه طيف دوستايي داشتم تو زندگي 19 سالم ... هه!

    حتي دعوايي هم توشون بوده !

    حتي !

    پاسخ

    حتي طهورا....حتي!
    + ستاره 


    تا عمر داشتيم تو حاطر جواب بودي و من سکوت بلد ... بگذار يک بار من نقشت را بازي کنم:

    صداي رساي " زن " معتقد صداي اعتقاد است ، نه عربده ي ريا !

    و اگر حق بود که جملگي عبادات در خلوت و خاموشي انجام گيرد و به زمزمه يادر دل اذان را بر بلنداي مناره ها نمي گفتند با صوت بلند دل نشين پرطنين ، ...

    + ستاره 

    نمي دانم چرا به جاي فلک بي اعتبار گاهي هوس ميکنم
    بگويم روزگار غدار !!! حتي به جاي غ با ق بنويسمش!

    ولي در کل ... ما ازان جايي که جزو بدگويان حسنک وزيريم ...

    اعتبار فلک را از مزرعه براي آخرت بودنش مي دانيم و هي هي بهش بد و بيراه هم اگر بگوييم گاهي ... ولي نا اميد نمي شويم و باز بذر مي کاريم و از همان بذر که مي کاريم هم به زمين زراعتمان اعتبار مي دهيم ... هم به آخرتمان ... هم به مشاعره يمان !

    بعله !

    اين جور آدم هايي هستيم ما بد گويان پشت سر حسنک وزير و جلوي رويش هم !