شب یک دست تاریک است و سکوت
بیا سکوتش را بدزدیم و میان وراجی های خودمان قسمت کنیم .
هوای حرف های خوب پیچیده تو اتاق من
بیا انقدر کلمه ریخت و پاش کنیم بین خودمان،
که هر بار آن ماهِ قشنگ
با رویِ سپید
گیسِ درازِ مشکی اش را کشید روی زمین،
هزار ستاره ی روشن از حرف های من و تو
برود لابه لای مو هایش
آن وقت یک شب است و
هزار تارِ مو، پریشانی....