سلام طهوراجان
ببخش که در کمال بي معرفتي الان بهت تسليت مي گم.
انشا الله بازم قسمت شه با هم عرفه بريم مشهد، يادش بخير سال کنکور توي صحن من و تو و صدف بغل دست هم نشستيم و تا تونستيم زار زديم . يادمه من توي اون لحظه ها اصلا به فکر کنکور نبودم ولي دلم خيلي پر بود چون اولين سالي بود که بعداز چند سال عرفه تو مشهد بودن فهميده بودم چه غنيمتيه که آدم اين موقع سال مشهد باشه و فعلا ديگه قسمتم نشده. بيا قرار بذاريم به ياد اون مشهد که رفتيم هر وقت هر کدوممون رفتيم زيارت همديگرو ياد کنيم.
خداوند روحشون رو قرين رحمت کنه ...
مامان بزرگها و بابابزرگها خيلي دوست داشتني اند...
و ممنون از اين عکس بي نظير، صحن باروني امام رضا
حتما قرار شاه و گدا هست يادتانآري همان شبي كه زدم دل به نامتانمشهد، حرم، ورودي باب الجوادتان ...