ياد اون شب هندسه خواني و سفارش چايي از جناب عالي بخير.مي خواستي با چايي مانع هجوم احتمالي خواب بشي
و من ساده با سيني چايي بالا سر جنازه ي غش کردت حاضر شدم!...بنازم به لشکر خواب که بدون اينکه مهلت بده تو يار زياد کني حمله مي کنه!
-طهورا....طهورا....پاشو .نخواب چايي آوردم! - نميخواااااا......(م)
اون شب چايي هم از تو تعجب کرده بود!