طهور!!! بي نظير بود:))))
تو راه سلف هي آشناها رو ديدن/از آشناها حال و احوال پرسيدن!/ توي نمازخونه همش خوابيدن/ صورت خود از آشناها دزديدن!!/ مشاعره با واژه ها رو چيدن/به تيكه هاي هانيه خنديدن/ ميون راه نارنجي ها رو ديديم/بعضيا انگار اونا رو نديدن!!/ باد اومد و پرده پوشوند تخته رو/ قسمت ما شايد نبود فهميدن.../ روي زير اندازه تو جاي من خوب/ اما ميخوان امروز چمن آب بدن!/ رهرو نبوديم من و تو از اول/ كار ما شد رفتن و نرسيدن!؛)ادامه دارد...