سيلااااااااام طهور!
هي نا خودآگاه لحن مطهره تداعي ميشد موقع خوندنم...{ياد باد آن روزگاران.
ياد باد!}
اير غول تفکر نبود قبلا تو متن...
و تيکه ي سانسور شده:"و به هيچکدامشان عزيزم نگويم!"
طهورجان واقعا تسليت ميگم....
خيلي خيلي متاسفم....
ايشالا غم اخرت باشه...
جات توي دانشگاه واقعا خيلي خيلي خاليه....
طهورا ...
در دل دارم اميد بر لب دارم پيام
هم شاگردي سلام! هم شاگردي سلام!
كلاس هاي بي وجد دانشگاه و پايه م... به وجدش مياريم طهور جان! هر چند هيچي نمي تونه جاي خاليه وجد مدرسه و كلاساشو پر كنه...
.... نفس کم آمده و خلق تنگ شده ... ،
ناخن روي زخم هاي باز مي کشي ... روي دلمه هاي تازه اي که منتظرند خراش بردارند و خون گريه کنند !