• وبلاگ : جان آشنا
  • يادداشت : سفر دانه به گل
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ستاره 

    طهورا !

    اين اون قالبيه که ميگفتي ؟

    :))

    پاسخ

    آره
    + هزار 

    به تا تانيث آخر ناصر !!!!

    به جهت رفع سو تفاهم ها ...

    و بيشتر چون قيافه ي عليمون اولين باري که اسم ناصر رو تو گوشيم ديد يادم اومد ...

    حکايتي بود به جاي خودش ! :))

    پاسخ

    من فهمستم به چي خنديدي
    + ناصرة 
    خوبه شاد باش
    ولي به چي ميخندي اينهمه هزار خانوم؟؟؟؟

    واااااااااااااااااااي مچکرم استاذ مچکرم در اين عيالواري اي که سخت درگيرشم و از توصيف خارجه واقعا يه همچين چيزي مثه يه تقويتي عالي بود و در واقع يه نوع دم اطلاعات فلسفي در مقابل بازدم بووود(البته که انقدر وقت ندارم و همه چيز زندگي ام غاطي شده بازدمي در کار نيس بدبختي اي که دچارم در اصل اينه)
    البته ناگفته نماند که خيليي شديد به غرورم برخورد کردي در واقع من بايد زحمت ميدادم به خودم اينو پيدا ميکردم.
    ببخشيد ميدونم چقدر زشته که مثلا به عنوان يه فيلسوفچه اينهمه از خودم درآرم ولي واقعا اين وبلاگ گرديامم از خوابم ميزنم ميام به خاطر گل روي استاذ ولي تازه منبرم ديگه.... ايشالا دعا کن اوضام بهتر بشه
    پاسخ

    ناصرک! من بخاطراين عيالواري واقعا غصه تو مي خوردم.جدا خدا اجرت بده ننه! اين لينکي هم که گذاشتم خودم کامل نخوندم.ولي همون قدر که خوندم جالب بود.اتفاقا توي اون هم گفته بود نفس بعد مرگ مراتب ديگه اي رو طي مي کنه.البته من خيليِ خيليش رو نفهميدم....ناصرک! من شاد مي شم تورو اينجا مي بينم.قدم رو چش و چار مار مي ذاري:)
    + مهر 
    کجايي خبري ازت نيست؟
    پاسخ

    ببخشيد...
    + ناصرة 
    آره دقيقا با توجه به تعريف اونها هم حساب ميشن اصن يه جوري تعريفو از خودم درآوردم که اونام حساب بشن.
    در جواب سوال دومت چيز ديگه اي که با توجه به تعريف من درآوردي ميتونم از خودم در بيارم اينه که بعد از مرگ صفات ديگه اي بر اين وجود عارض ميشه و شايد رشدي که مد نظر بوده ديگه نباشه يا به گونه اي ديگه که ما نميدونيم باشه



    + ستاره 


    ناصره ؟؟؟؟

    فوق العاده بود ناصره ... فوق العاده بود !

    پاسخ

    ناصرک! تحويل بگير.داره به تو مي خنده
    + ناصرة 
    يني خاطره ي اونروز واسه من واقعا فراموش نشدنيه
    (آيکون صاف کردن صدا و قوس دادن بيشتر به کمان ابروها)
    خب به نظرم هر اونچه که nafas ميکشه nafs داره اگه بخوام يه تعريف خام و من درآوردي از nafs ارائه بدم ميگم وجود حساس رشدکننده
    و اگر nafas نباشه nafs هم نيست و از بين ميره و به نظرم nafs هم نياز به دم و بازدم داره يني نوعي پالايش و تزکيه ي اينجوري بدين معني که حالات و نيروهاي معنوي و مثبت رو بکشه به درون خودش و هرآنچه غير از اين رو بده بيرون و اين اتفاق مثل nafas بايد دائمي و مستمر باشه تا nafs ما رو سر پا نگه داره
    (آيکون پايين اومدن از منبر)
    البته لازم به ذکره که هر چه گفتيم خدمت استاد درس پس داديم بعله!
    پاسخ

    مسئلهٌ! حيوان وگياه همnafs دارند يعني؟بعد آدمي که مي ميره nafs ش چي مي شه درحالي که ديگه nafas نداره؟ اون تزکيه نفس رو هم واقعا راست مي گي.واقعا به اندازه ي مداومت توي دم و بازدم.نفست حق!
    + چوپون 


    دوستان!

    هم اکنون نظر مرا از لب تاب چوپون دريافت مي کنيد

    خيلي خوشحالم،اول خدا بعد پدر و مادر....توصيه به هم سن و سالهام هم اينکه لطفا به هيچ وجه لب تابتون رو وارد بازي کثيف جفا نکنيد که هر چي تخم ويروسه از اونجا کاشته شد!

    در آخر هم واسه هم آرزوي توفيق دارم و تن هيچ لب تابي آزرده ي ويروس مباد!

    پاسخ

    ببخشيد خانوم! لب تاب من همبازي لب تاب شما توي جفا بود.مارو يادتون نمياد؟ من مامان dell ام.بچه ما که از اين ويرووسا نگرفت(چشم کف پاش!) .من از خاله هديه تشکر مي کنم که به خانواده ي لب تاب هاي جفا، آپديت کردن آنتي ويرووس ها رو توصيه مي کرد! بد نيست شما هم امتحان کنيد!:دي
    + ناصرة 
    اصلا نميتونم تصوري از سهراب خوندن سيد داشته باشم
    ما ارادتمند سيد هستيم ولي من فقط يه تصور رانندگي سيد تو ذهنمه که با توجه به اين تصور جسارتا هيچوخ سيد نبايد با ماشين به سراغ سهراب بره چون بايد نرم و اهسته بره که مقدور نيس
    ولي اگه تو ورژن دخترونه ي سيدي بايد يه دوره سهراب خواني واست بذاريم و هي هواي خاطره پخش کني تو صورت ما بلکه ما هم يه سري از اين شعرنو در بياريم
    دو پاراگراف اول رو شروع گذرايي انتخاب کردي واسه اوج دادن به بقيه ي مطلبت و دقيقا دونه رو کاشتي همين اولو و شکفت و رسيديم به گل مطلبت که صداي سيده و من مسافر راه مطلبت شدم و هزار بار رفتم و امدم
    دقت کردي چقدر نفس(ف مفتوحه) و نفس(ف ساکنه) غير از تشابه ظاهري تشابه مفهومي دارن ؟؟


    پاسخ

    يعني قسمت اول نظرت رو با اون روزي که محکوم بودي به باباي من آدرس بدي تطبيق دادم وترکيدم از خنده.کلا اين سيد نرم وآهسته نيست.يادم نيست من کدوم از بچه ها رو گذاشته بودم لاي منگنه تا ازشعر سهراب خوشش بياد،بنده خدا هي بيزارتر شد.حالا ديگه تو خود داني.مي خواي بيام فرايند منگنه رو زودتر اعمال کنم.البته اون بنده خدا هم سهراب دوست شد......ناصر! تو صاحب سخن را بر سرذوق آوري،خوش سفر!:)....مي شه راجع به نفس و نفس يکم بري بالا منبر؟ مغزم خشک شده
    + محد 

    سلام طهور! اومدم يه عرض ادبي كنم.. بايد بگم مثه هميشه نوشته ت روح ما رو نوازش كرد :)

    سيد پدر شماست؟

    روزهايت پرتقالي باد!


    پاسخ

    سلام بر محد..صفا آوردي. بله،سيد پدرمه.مگه تو نمي دوني؟ فلسفه روزاي پرتقالي چيه؟ روزات انبه اي محد!
    + مهر 
    خدا سايه ي مدير کل محترم را بر سر ما و شما مستدام بدارد انشاءالله
    قشنگ و لطيف نوشته اي!
    اماکاش يه دهن برامون مي خوندي ببينيم صدات شبيه سيد هست يا نه؟؟؟
    پاسخ

    الهي آمين.....:).....اگه من صدام شبيه سيد باشه که همه دوستان فرار مي کنند.ولي يکي از دوستان سيد مي گفتند شما ورژن دخترونه ي آقاي سعادتيد.....حالا جداي اين صحبتا کم براتون نخونديم که:دي
    تنها به اشاره ي تو سبز است بهار
    باغيم و اجازه شکفتن با تو

    خوشحال ميشم بهم سر بزنين
    پاسخ

    انشاءالله
    + ستاره 


    ... بيا !

    از ذوق در اومدي؟

    چند روز پيشا اومدم به يکي بگم دخترم !

    يادم افتاد بچه که بودم چقدر مامان بزرگ بودم !

    چقدر !

    پاسخ

    مامان بزرگ!تو دکتر بشي چي مي شي؟! اين جوري جلو گيري مي کنند؟ پناه بر خدا!
    + ستاره 


    هعي !

    سعادت سعادت !

    سهراب ... چشم هاي خسته ي اين روز هاي مرا ،

    خيس حضور خاطره ميکند ...

    من اما سهراب را با صداي تو مي شناسم ... و وقتي مي خوانمش صداي تو را مي شنوم !

    و آه !

    از لحظه هايي که عبور ... بر حضور تسلطي شگفت دارد ،

    و آه بر لحظه هايي که آرام و بي صدا مي شکنند !

    پاسخ

    ستاره.....من ذوق مي کنم مي گي سهرابو با صداي تو مي شناسم...جلومو بگير:دي
    + چوپون 

    سهراب دلت پابرجا!داشتم لحن سيدو تصور مي کردم وقتي سهراب مي خونه و ديدم واقعا با شکوهه!

    نوشته هات آدمو پرواز ميده طهورا....

    و اما لب تاب!عرضم به حضورت که اين لب تابه عاريه ايه...يه امروزو از علي قرضيدم بيام تو وبت نظر بذارم...لب تاب خودم امروز ميره زير تيغ جراحي!

    پاسخ

    سهراب دلم پا برجا.....واقعا حال مي ده که لحن سيدو درک مي کني:) در مورد پرواز هم بايد بگم:خوش بپري رفيق!؛) ما دعا مي کنيم لب تابت هرچه زودتر خوب شه و زين پس تنش به ناز طبيبان نيازمند مباد! هي هروز هروز بياي اينجا:دي
       1   2      >