طهورا !
اين اون قالبيه که ميگفتي ؟
:))
به تا تانيث آخر ناصر !!!!
به جهت رفع سو تفاهم ها ...
و بيشتر چون قيافه ي عليمون اولين باري که اسم ناصر رو تو گوشيم ديد يادم اومد ...
حکايتي بود به جاي خودش ! :))
ناصره ؟؟؟؟
فوق العاده بود ناصره ... فوق العاده بود !
دوستان!
هم اکنون نظر مرا از لب تاب چوپون دريافت مي کنيد
خيلي خوشحالم،اول خدا بعد پدر و مادر....توصيه به هم سن و سالهام هم اينکه لطفا به هيچ وجه لب تابتون رو وارد بازي کثيف جفا نکنيد که هر چي تخم ويروسه از اونجا کاشته شد!
در آخر هم واسه هم آرزوي توفيق دارم و تن هيچ لب تابي آزرده ي ويروس مباد!
سلام طهور! اومدم يه عرض ادبي كنم.. بايد بگم مثه هميشه نوشته ت روح ما رو نوازش كرد :)
سيد پدر شماست؟
روزهايت پرتقالي باد!
... بيا !
از ذوق در اومدي؟
چند روز پيشا اومدم به يکي بگم دخترم !
يادم افتاد بچه که بودم چقدر مامان بزرگ بودم !
چقدر !
هعي !
سعادت سعادت !
سهراب ... چشم هاي خسته ي اين روز هاي مرا ،
خيس حضور خاطره ميکند ...
من اما سهراب را با صداي تو مي شناسم ... و وقتي مي خوانمش صداي تو را مي شنوم !
و آه !
از لحظه هايي که عبور ... بر حضور تسلطي شگفت دارد ،
و آه بر لحظه هايي که آرام و بي صدا مي شکنند !
سهراب دلت پابرجا!داشتم لحن سيدو تصور مي کردم وقتي سهراب مي خونه و ديدم واقعا با شکوهه!
نوشته هات آدمو پرواز ميده طهورا....
و اما لب تاب!عرضم به حضورت که اين لب تابه عاريه ايه...يه امروزو از علي قرضيدم بيام تو وبت نظر بذارم...لب تاب خودم امروز ميره زير تيغ جراحي!